۱۳۸۹ تیر ۲۸, دوشنبه

برای تو می نویسم


براي تو مي نويسم. شايد اين روزها وقت سر خاراندن هم برايت نمانده، بساط قضاوتت پهن است، در دادگاه عدالت محور با محوريت خودت. هم در جايگاه شاكي نشسته اي هم در جايگاه قاضي ، هم بررسي مي كني و هم حكم صادر مي كني، پس دليل اين همه بي تابي ات چيست؟
اين روزها وقتي كاغذهايت را ورق مي زني و زير و رو مي كني لبخند فاتحانه بر لبانت نقش مي بندد يا همچنان نگراني و اضطراب در چشمانت موج مي زند؟ از چه بيمناك شده اي؟
تو كه قدرت داري، خود داوري مي كني و خود حكم صادر مي كني. پس چرا كينه اين چنين سراپاي وجودت را فرا گرفته و براي اثبات اقتدارت به هر در و ديواري مي كوبي ,كه مرا اين چنين از ديدار عزيزانم باز مى دارى؟
رکسانا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر